جدول جو
جدول جو

معنی مکشوف ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

مکشوف ساختن
پیتا کنیدن پیدا کناندن آشکار گرداندن
تصویری از مکشوف ساختن
تصویر مکشوف ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
مکشوف ساختن
آشکار کردن، نمایان ساختن، پدیدار کردن، عیان کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ دَ)
موقوف کردن. ممنوع ساختن. متوقف ساختن. جلوگیری کردن: فیلمهای بدآموز را باید موقوف ساخت. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پریشان کردن، آشفته کردن، آلودن، آلوده کردن، آمیختن، گمراه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد